• 1403/01/18 - 10:29
  • - تعداد بازدید : 34
  • - تعداد بازدیدکننده : 30
در اولین کرسی ترویجی پژوهشکده بررسی شد

بررسی مسیر تحقق علوم انسانی اسلامی در اندیشه استاد شهید مطهری

به همت پژوهشکده علوم انسانی اسلامی دانشگاه قم، کرسی ترویجی «بررسی مسیر تحقق علوم انسانی اسلامی در اندیشه استاد شهید مطهری» با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد هاشمی 25 دی ماه 1402 در دانشکده الهیات دانشگاه قم برگزار شد.

در ابتدای این جلسه دکتر هاشمی با بیان مقدمه‌ای در مورد علوم انسانی، ارائه خود را آغاز کرد و گفت: علوم انسانی از مظاهر مهم تمدن مدرن در حوزه اداره اجتماع و شناخت کنش انسان مدرن هستند. این علوم با محوریت سوژه مدرن و تمرکز بر عقل خود بنیاد و بر اساس فلسفه مدرن که با دکارت آغاز و با کانت به اوج خود رسید شکل گرفت. علوم انسانی مدرن در حقیقت تلاشی برای صورت بندی زندگی انسان مدرن در دنیای پساقرون وسطاست. این علوم که در دوران رونق علم تجربی تولد یافت روشی تجربی برای کمک به سوژه مدرن در پیش گرفت و تلاش نمود در حوزه های مختلف زندگی انسان راه‌هایی بگشاید. اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی و ... در همین مسیر شکل گرفت. اما محدوده نفوذ این علوم محدود به غرب جغرافیایی نماند و به عالم انسان شرقی و مسلمان نیز نفوذ کرد. از آنجا که این علوم متافیزیک و معرفت شناسی دیگری را با خود به همراه می‌آورد به صورت طبیعی با زیست انسان مسلمان شرقی دچار تعارض می‌شد. گرچه بخشی از این تعارض با قدرت سخت استعمار و قدرت نرم فرهنگی شکل گرفت اما اندیشمندانی نیز سربرآوردند که در بنیادهای این علوم تشکیک و نتایج آن را به چالش کشیدند و مسیر زندگی حقیقی مطلق انسان و خصوصا انسان مسلمان را متفاوت می‌دیدیدند. یکی از این اندیشمندان که به نظر می‌رسد مسیر متفاوتی برای گفتگو با علوم انسانی مدرن و تحقق آن در پیش گرفته استاد شهید مطهری است.

وی در ادامه به بیان دیدگاه‌های استاد شهید مطهری در مورد علوم انسانی موجود پرداخت. به اعتقاد دکتر هاشمی، شهید مطهری در مواجهه با این علوم هرگز به نفی مطلق روی نیاوردند و مسیری اساسی در گفتگو با بنیادها و نتایج علوم انسانی مدرن در پیش گرفتند؛ به نظر می‌رسد این فرآیند در نظر ایشان به صورت طبیعی به تحقق (نه لزوما ایجاد و تاسیس از ابتدا) علوم انسانی اسلامی می‌انجامد.

دکتر هاشمی در بیان نوآوری کار خود با اشاره به اینکه هنوز کار جدی در بیان دیدگاه شهید مطهری در مورد علوم انسانی اسلامی انجام نشده است، گفت: به نظر می‌رسد وجوه نوآوری طرح بنده این موارد باشد: اول: تفسیری نوین از روش‌شناسی شهید مطهری در مواجه با علوم انسانی مدرن و دوم: تبیین کاربستی برای تحقق علوم انسانی اسلامی بر اساس روش استاد شهید مطهری.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به چگونگی مواجهه شهید مطهری با مکتب مارکسیسم و جامعه‌شناسی مارکسیستی گفت: نوع مواجهه شهید مطهری را می‌توان به این صورت دسته‌بندی کرد:

  1. مواجهه با متافیزیک مارکسیستی با نقد اندیشه فلسفی هگل و فوئرباخ به عنوان تبار فکری مارکس
  2. تبیین اندیشه متافیزیکی اسلامی در تقابل با مارکسیسم
  3. تلاش برای فهم همه جانیه مکتب مارکسیم و مدعیات آن (تقابل با اصالت جامعه و انحلال فرد، ارائه نظریه فطرت در برابر اصالت جامعه، ارائه نظریه اصالت جامعه و فرد، نقد فلسفه تاریخ ماتریالیستی، نقد نظریه پایان تاریخ مارکسیستی) 
  4. گفتگو با ابعاد مختلف اندیشه مارکسیتی از منظر اندیشه اسلامی
  5. تلاش تبیین اندیشه یکپارچه علم الاجتماع اسلامی که البته مشتمل بر فلسفه تاریخ نیز هست.

به نظر می‌آید همین مسیر استاد شهید را می‌توان در سایر مسائل و حوزه‌های علم تعمیم داد و از آن بهره برد. ایشان بخشی از همین مسیر را در از تقابل با اقتصاد کاپیتالیستی، روانشناسی مدرن و ... نیز پیاده کرده‌ است.

 

در ادامه این جلسه، حجت‌الاسلام دکتر میثم قاسمی به عنوان ناقد به بیان دیدگاه‌های خود در مورد این کرسی پرداخت که اهم مطالب وی از این قرار است:

ـ ما علاوه بر روایت شهید مطهری و تحلیل نوع مواجهه ایشان با زمانه‌ی خودشان، لازم است ابداعات، نوآوری‌ها، ابتکارات، خلاقیت‌ها، تأسیس‌ها یا تقویت‌های شهید مطهری و دیگر اندیشمندان را برجسته کنیم و این‌ها را به عنوان یک سررشته به پژوهشگران این عرصه معرفی کنیم.

ـ شهید مطهری درواقع به دنبال حل مسئله است. او دغدغه این را دارد که بتواند بنیان‌ها را از نقطه‌ای که می‌تواند راه حل باشد تحلیل کند نه از ویران کردن و دوباره ساختن راه‌حل‌ها. ورای همه‌ی موضوعاتی که فرمودید، تحلیل شهید مطهری از واقعیت و واقعیت‌گرایی اسلامی نقطه‌ای است که شهید دارد برای آن تلاش می‌کند. به نظر می‌رسد ما بیش از آنکه در لایه‌های اندیشه شهید و حتی نوع مواجهه او با اندیشه‌های رقیب بخواهیم خیلی متوقف بشویم، ای کاش اندیشمندانی پیدا می‌شدند که منطق تحلیل علوم انسانی از منظر شهید را استخراج می‌کردند. او یک منطقی دارد در مواجهه با علوم انسانی. منطقش هم بسیار کارآمد است. منطق شهید نه انتزاعی محض است و نه نظری محض. از یک طرف منطقی است که ناظر به کارکردها تصمیم می‌گیرد. برای او اثربخشی هم بسیار مهم است.

  • گروه خبری : کرسی های ترویجی
  • کد خبر : 4158

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید