در هشتمین کرسی ترویجی پژوهشکده علوم انسانی اسلامی دانشگاه قم بررسی شد
امکان سنجی کاربست روش تحقیق کیفی زمینه یابی(نظریه گرندد) در اجتهاد فقهی در قالب رئالیسم انتقادی
هشتمین کرسی ترویجی پژوهشکده علوم انسانی اسلامی دانشگاه قم با موضوع «امکان سنجی کاربست روش تحقیق کیفی زمینه یابی(نظریه گرندد) در اجتهاد فقهی در قالب رئالیسم انتقادی» با ارائه دکتر مهدی شوشتری عضو هیئت علمی گروه فقه و مبانی حقوق مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی، دوشنبه 14 اسفند در دانشکده الهیات دانشگاه قم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه دکتر مهدی شوشتری مقاله خود را در زمان 30 دقیقه ارائه کرد که اهم مباحث مطرح شده توسط وی از این قرار است:
- متون منقول در کتب روایی، منبع اصلی استنباط و استخراج قوانین و ایدههای اسلاماند با این حال رجوع مستقیم به نصوص برای یافتن نظریههای فقهی بیثمر خواهد بود، مثلاً برای پاسخ به این پرسش که اسلام مالکیت خصوصی را پذیرفته یا مالکیت عمومی را، یا منشأ مالکیت خصوصی، نیاز است یا کار و یا آزادی، نمیتوان از نصوص موجود پاسخ روشنی یافت (صدر، 1375، ص371) لذا نقش اجتهاد و استنباط پررنگ میشود، از طرفی در تعالیم اسلامی، شریعت و قوانین دینی از مرکزیت و محوریت برخوردار است، و حیطههای مختلف زندگی مسلمانان را دربر میگیرد و فقه نقش مهمی در زیست مؤمنانه دارد تا جایی که وصول به سعادت و قرب الهی و نحوه زیستن انسانها بر پایه این قواعد است لذا صریحاً اعلامشده که قوانین دینی به شکل آماده در اختیار انسان قرار نگرفته است که آن را به صورت منفعل دریافت کرده و مورد استفاده قرار دهد، بلکه این قوانین را میبایست به صورت فعالانه و بر اساس منابع معتبر آن، قرآن، سنت، عقل و اجماع ، خلق و استنباط کرد و مورد بهرهبرداری قرار داد.
- اجتهـاد عبـارت اسـت از: تلاش روشمند علمی برای دستیابی به نظر خداوند متعال (جواهری، 1381) شیوه اجتهاد از قرن چهارم هجری قمری به شکل نظاممند سامان یافت و روند رو بـه رشـد آن ادامه دارد. مبنای این شیوه «مسئله محوری» است؛ یعنی هنگامیکه مسلمانان بـا مسئلهای مواجه میشوند، با تبیین موضوع برای فقیه، از وی میخواهند کـه نظـر اسلام را دربـاره آن جستجو کرده و بیان کند.
- تحقیق حاضر تلاشی بود تا به این سؤال بنیادین پاسخ دهد که آیا شباهت روششناختی، معرفتشناختی و هستی شناختی بین روش اجتهاد و روش تحقیق زمینهیابی وجود دارد؟ آیا میتوان از این روش داده بنیاد غربی برای اجتهاد فقهی استفاده کرد؟ نتایج یافتهها بر اساس قالب نظری رئالیسم انتقادی نشان داد که این دو رویکرد علیرغم شباهت ظاهری دارای تمایزات ذاتی هستند.
- در زمینهیابی الزاماً تولید علم جدید صورت نمیگیرد و در اغلب موارد بازتولید و باز قالب یافتههای بهدستآمده در تحقیقات پیشین است که در زمینهیابی به شکل مدل، انگاره یا ساخت مفهومی، سازماندهی مجدد میشود (اوکهارت و فرناندز، 2013) این در حالی است که تولید علم در اجتهاد الزاماً جدید است و با یافتههای پیشین تفاوت اساسی دارد زیرا هدف پاسخ دادن به سؤال جدید است، البته اجتهاد نیز با چالشهای روششناختی همراه است؛ عدم امکان آموزش، مشخص نبودن رویه انجام و اتکای آن بر قدرت دانشی و استنباط محقق ازجمله چالشهایی است که خود نیازمند بررسی بیشتر است، مضاف بر آن، عدم امکان آموزش روش اجتهاد و حصولی بودن آن و غیر یادگیری بودن آن نیز از دیگر ابعادی است که اجتهاد را به یک فرایند منحصربهفرد در کاربرد، تبدیل کرده است.
در ادامه این جلسه، ناقد اول دکتر سید احمد فاضلی نکاتی در نقد این مقاله بیان کرد که در ادامه اهم مباحث مطرح شده میآید:
- نقاط مثبت مقاله بسیار زیاد است اما فرصت بیان آن در این جلسه نیست.
- مقاله زیادهگویی و کمگویی ندارد و به اندازه تنظیم شده است.
- مقاله دچار مشکل روشی است. با اینکه در مورد روش در حال صحبت است اما روش خود مقاله ایراد دارد.
- ماهیت بحث این است که شما میخواهید دو ضلع را بگیرید و تطبیق دهید و با یکدیگر مقایسه کنید. این همان نکتهای است که در روش اشکال دارد.
نکات ناقد دوم ـ دکتر حمیدرضا رستمی:
- این موضوع بسیار ارزشمند است زیرا گمشده ما در بحث علوم انسانی اسلامی همین مباحث روشی و روششناختی است.
- مسئله اینجاست که کدام روش؟ اجتهاد را به مثابه یک روش گرفتن به نظرم یک اشتباه راهبردی پژوهش شما است. اجتهاد را در بحثهای روشی باید با پارادایم مقایسه کنیم نه با روش.
- ما در مقابل پوزیتیویسم و اثباتگرایی میتوانیم تفسیرگرایی را مطرح کنیم.
- محقق برعکس روشهای پوزیتیویستی، در گرندد تئوری حضور دارد. بهویژه اگر از تکنیکها و روشهای سهگانه معروف گرندد تئوری استفاده کنیم.
- پس در گرندد تئوری منصفانه نیست که بگوییم فقط دادهها هستند و محقق هیچ حضوری ندارد.
- موضوع روش گرندد تئوری، عمدتاً پدیدههای اجتماعی است.
نظر دهید