در یازدهمین کرسی ترویجی پژوهشکده علوم انسانی اسلامی دانشگاه قم مورد بررسی قرار گرفت
فابک (فکرورزی اسلامی برای کودک) از آغاز تا انجام
یازدهمین کرسی ترویجی پژوهشکده علوم انسانی اسلامی دانشگاه قم با موضوع «فابک (فکرورزی اسلامی برای کودک) از آغاز تا انجام» سهشنبه 21 فروردین 1403 با ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدصادق علیپور در دانشکده الهیات دانشگاه قم برگزار شد. دکتر علی ستاری و دکتر سید محمد حسینی سورکی ناقدان این کرسی بودند و حجتالاسلام والمسلمین مهدی عزیزی دبیری این جلسه را برعهده داشت.
در ابتدای این جلسه حجتالاسلام علیپور مقدمهای در مورد تاریخچه فبک در ایران و جهان ارائه داد. وی در مورد اهمیت تفکر گفت: «در اهمیت مهارت تفکر تردیدی وجود ندارد؛ به خصوص که معتبرترین راه تحصیل مبانی دینی، تفکر و اندیشه عقلانی است، بهطوری که قرآن کریم در موارد متعددی انسان را به تدبر، تفکر و تعقل فرا میخواند. این مهم، میطلبد پرورش قوه تفکر، محور مباحث تربیتی و آموزشهای درسی باشد؛ اما متاسفانه در کشور ما، باوجود اینکه مباحث و محتوای اعتقادی بسیار مورد توجه است، اما زیرساخت و مقدمه اصلی آن، مهارت تفکر و اندیشیدن، مغفول مانده است. این در حالی است که اندکی تأمل در جایگاه تفکر در میان مهارتهای پایه، مانند خواندن، نوشتن و حساب کردن، نشان میدهد این مهم به منزله زیرساخت و شرط لازم برای فراگیری سایر مهارتها است. همین امر، برخی را بر آن داشته تا با بهرهگیری از برنامههای فکر پروری بیگانه ـ از جمله برنامه فلسفه برای کودکان ـ بر این مشکل فائق آیند. اینگونه برنامهها گرچه تاحدی مشکل فکر پروری را حل کردهاند، اما ناسازگاری مبنایی این برنامه با مبانی اسلامی از سویی و فقدان حلقه میانی بین این مبانی و کاربست آن در سطح جامعه ایران از دیگر سوی، پیامدهای ناگواری همچون نسبیت معرفتشناختی و اخلاقی برای فراگیران بهبار آورده است.»
حجتالاسلام علیپور با اشاره به اهمیت «جامعیت» در تأسیس نظام تربیتی بومی و تفکر بنیان گفت: «جامعیت ایجاب میکند، همه ابعاد یک نظام تربیتی مورد توجه قرار گیرد. اگر یک نظام تربیتی را وجودی ممتد بدانیم که از مبانی فلسفی و نظری شروع شده، وارد حکمت عملی میگردد و در زیر شاخه تربیت پس از ارائه نظریه تربیتی، که بهسان پلی است میان مبانی و کاربست، برنامه درسی مناسبی جهت اجرا ارائه میکند، در این صورت میتوان موضوعات اصلی نظام تربیتی را در سه دسته کلی قرار داد: موضوعات بنیادین، موضوعات راهبردی و موضوعات کاربردی.
وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به جایگاه تفکر در نظر فیلسوفان حوزه تعلیم و تربیت گفت: «جایگاه بیبدیل تفکر در یادگیری انسان، برخی فیلسوفان تعلیم و تربیت را برآن داشته تا تفکر را محور یادگیری و یاددهی بدانند و نظام تربیتی را حول این محور بناگذارند و بر این اساس، برنامه درسی ارائه دهند. برای مثال در دهه 70 میلادی برنامهای تفکر پایه بهنام «فلسفه برای کودکان» در آمریکا اجرا شده که هدف اصلی آن پرورش قوه تفکر است. این برنامه بهقدری موفق و کارآمد بوده که در حال حاضر بیش از 100 کشور جهان آن را به صورت داوطلبانه برگزار میکنند و به رقیبی جدی برای نظامهای تربیتی رسمی تبدیل شده است. در ایران اسلامی نیز این برنامه در اواسط دهه 80 مورد توجه قرار گرفته و در حال حاضر چندین دانشگاه دارای گروه علمی مستقل در این حوزه هستند و تألیفات متعددی را در این حوزه ارائه کردهاند. برای مثال گروه فلسفه برای کودک در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیش از 20 جلد کتاب را در این حوزه، ترجمه یا تألیف کرده و تعداد زیادی مربی در این حوزه پرورش داده است.»
این پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت در انتهای سخنان خود با اشاره به سه اشکال «نفی مابعدالطبیعه»، «نسبیت معرفت شناختی» و «ناسازگاری محتوایی» در برنامه فبک افزود: «اکنون میتوان پرسید، اگر محور برنامه فبک، قوه قضاوت است و این قوه بدون معیار و تجربه شخصی پرورده نمیشود، چگونه میتوان مجاز دانست که کتابهای این برنامه بدون تغییر اساسی در محتوایی که دربردارنده ارزشهای پراگماتیستی و مملو از تجربههای آمریکایی است برای کودکانی با ارزشهای اسلامی و تجاربی مربوط به سرزمین و جامعه ایران، تدریس شود و در اختیار آنها قرار گیرد. از آنچه گذشت میتوان دریافت، برنامه فبک، باوجود برخی مزایا، نمیتواند با همین شکل و بدون تغییر بنیادین در محتوا و ساختارش، بهعنوان نسخه تفکرورزی به کودکان ایران پیشنهاد شود.»
در ادامه این جلسه دکتر علی ستاری دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه الزهرا(س) با اشاره به اینکه چرا اساساً ما نیاز به نقد برنامه فلسفه برای کودکان داریم گفت: «اولین منتقد برنامه فلسفه برای کودکان در ایران بنده بودم. زمانی که ما این همه تعالیم اسلامی تربیتی داریم، چرا باید به سراغ فلسفه برای کودکان برویم؟ حتی همین مدل بومی را که شما در مقاله آوردهاید، مدلی است که بنده پیشنهاد داده بودم. من فکر میکنم شما کلا باید برنامه فلسفه برای کودکان را کنار بگذارید و روی مباحث انتقادی این برنامه نباید تمرکز کنید. شما نهایتاً باید طرح جامع نظام فکرپروری اسلامی را که خودتان نامگذاری کردهاید باید تبیین و توجیه کنید.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه مفهوم «برای کودکان» که شما از آن استفاده میکنید مربوط به لیدمن است، افزود: «بهتر است شما از مفاهیم دیگران قرض نگیرید و مفهوم خودتان را استفاده کنید. شما حتی در معرفی «برای کودکان» هم اشتباه میکنید و برداشت دیگری از نظریه لیدمن دارید. نکتهی دیگر اینکه دیویی و لیدمن کجا میگویند که ریاضیات را نمیپذیرند؟ شما میگویید که اینها اصول منطقی را نمیپذیرند در صورتی که دیویی در این زمینه کتاب دارد.»
در ادامه این جلسه دکتر سید محمد حسینی سورکی به عنوان ناقد دوم با اشاره به برخی از ابهامات موجود در این مقاله گفت: «بنده در مورد هدف شما از تمرکز روی این موضوع ابهام دارم. آیا شما درصدد نقد فبک موجود هستید و قصد دارید یک طرح جدیدی ارائه کنید؟ یا در شیوه اجرای فبک یا بومی کردن آن نقد دارید؟ بحث شما چه فرقی با موضوعات الهیات برای کودکان دارد؟ سوال من این است که اساساً آموزش فکرورزی به کودکان ضرورت دارد؟ آموزش جهتدار دینی و اسلامی به کودکان ضرورت دارد یا ممکن است؟»
وی افزود: «برخی معتقدند این مباحث مربوط به دوره نوجوانی است. مثل اینکه به نوزاد بخواهید غذای کامل بدهید. خود واژه «کودک» ابهام دارد. چه سنی را کودک میدانیم؟ مثلاً به زیر 7 سال میتوانیم فلسفه یاد دهیم؟ البته خیلی از اندیشمندان اتفاق نظر دارند که میتوان شیوه پرسیدن صحیح را به کودکان آموزش داد. من با برخی از مباحث شما موافق هستم. آن «فبک»ی که در غرب بر روی آن تأکید میشود، ناسازگاریهایی با ما دارد. ما نباید تقلید محتوایی صرف از آنها داشته باشیم.»
حجتالاسلام دکتر محمدصادق علیپور در انتهای جلسه به برخی از ابهامات مطرح شده توسط ناقدان پاسخ داد.
نظر دهید