• 1403/03/02 - 13:38
  • - تعداد بازدید : 20
  • - تعداد بازدیدکننده : 20
هفدهمین کرسی ترویجی پژوهشکده برگزار شد

اسلامی‌سازی علوم انسانی از دیدگاه آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی رضوان الله علیه

کرسی ترویجی «اسلامی‌سازی علوم انسانی از دیدگاه آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی رضوان الله علیه» دوشنبه 24 اردیبهشت 1403 در دانشکده الهیات دانشگاه قم با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی مصباح برگزار شد.

در ابتدای این کرسی دکتر علی مصباح دانشیار گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تبیین دیدگاه آیت‌الله علامه مصباح یزدی در مورد علوم انسانی اسلامی پرداخت.

وی در ابتدا با اشاره به دیدگاه‌های مختلف در مورد علوم انسانی موجود گفت: «بعضی مشکل علوم انسانی را غربی بودن آنها می‌دانند و معتقدند که چون از آن طرف دنیا آمده، پس باید آن را کنار بگذاریم. این چیزی شبیه گرایش ناسیونالیستی است، و اینکه چون ما سابقه تمدنی بیشتری داریم، برای ما عار است که بخواهیم علومی را تبعیت کنیم و بپذیریم که از جایی آمده که سابقه تمدنی ما را ندارد! به نظر من این دیدگاه احساسی و غلط است و نمی تواند معیار درستی برای قضاوت باشد.

گروه دیگر، کسانی هستند که معتقدند چون منشا این علوم جوامع و فرهنگ هایی است که در آنها فرهنگ ظلم و سلطه‌جویی حاکم است، و مبنای رفتار آنها با ملت های دیگر بر استثمار است، و ما همیشه تحت ظلم و استعمار آنها بوده‌ایم، بنابراین معنی ندارد که ما از دشمنانمان علومی را فرا بگیریم و بخواهیم بر اساس آن، به اداره جامعه بپردازیم. این دیدگاه هم به ظاهر خیلی منطقی نمی‌آید تا مبنای علمی یک جامعه را بر این اساس تعیین کنیم. برخی از این دیدگاه می‌خواهند نتیجه ای بگیرند که مقداری معقول‌تر است (که در عین حال به نظر من اشتباه است)، و آن این است که می‌گویند چون این کشورها خوی استعمارگری دارند، علومی را هم که تولید کرده اند در همان جهت است؛ بنابراین اگر مثلا اقتصاد کاپیتالیستی یا نظریات تربیتی از آن کشورها وارد می‌شود، باید به آنها بدبین بود؛ چون در جهت تأمین منافع آنهاست، نه در جهت مصالح ما، و به همین دلیل ما به آنها بدبینیم.

همه این گرایش‌ها، با شدت و ضعفی که دارند، از یک نوع احساسات برمی‌خیزند و نمی توانند مبنای علمی داشته باشند و قضاوت ما راجع به یک علم، نباید بر این اساس مبتنی باشد. شاید هرکدام از اینها، بخش‌هایی از واقعیت را در درون خود دارند، ولی مبنای قضاوت و مبنای یک حرکت علمی را نمی‌توانیم بر این مسئله قرار دهیم.»

وی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به مفهوم علم در نگاه اندیشمندان گفت: «برای یک مسلمان، علم به معنای کشف حقیقت از هر جا، از هر منطقه، و از هر کس ناشی بشود، دارای ارزش است، و بر اساس تعالیم اسلامی باید چنین علمی را در هر کشوری و از هر کسی باشد جست‌وجو و کسب کرد. بنابراین، اگر علم به معنای کشف حقیقت در اختیار کسانی باشد که با ما اختلاف نژادی دارند، یا در اقلیم‌های دیگری زندگی می‌کنند، و یا تابع دین و مذهب دیگری هستند، هیچ از ارزش علمی‌شان نمی‌کاهد و ما به علم آن‌ها احترام می‌گذاریم و سعی می‌کنیم از آن استفاده کنیم.»

دانشیار گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به نگاه مادی‌گرایانه به انسان از دیدگاه علوم انسانی غربی گفت: «آسیب عمده‌ای که در این علوم به چشم می‌خورد، که منجر می‌شود به این‌که احساس نیاز به تحولی اساسی در آن‌ها به وجود بیاید، همان ریشه‌ی فاسدی است این درخت از آن سربرآورده است. نگاه مادی‌گرایانه به انسان و اهداف و روابط انسانی منجر می‌شود به این که این علوم، چه در شاخه‌های توصیفی، چه در شاخه‌های توصیه‌ای و هنجاری، به سمتی بروند که با نگاهی که اسلام به انسان، حیات انسانی، و اهداف و کمال انسانی دارد، تعارض پیدا کنند.»

وی در جمع‌بندی ارائه خود گفت: «ما در اسلام اثبات می‌کنیم که راه‌های کسب معرفت منحصر به حس نیست و از همه راه‌هایی که انسان‌ها در اختیار دارند –مانند عقل، شهود عرفانی انسان‌های برجسته‌تر، و معارف وحیانی که انسان‌های ممتازی به نام انبیا می‌توانند مستقیماً از خدای متعال تلقی کنند- می‌توان به معرفت دست یافت و حتی اعتبار بسیاری از اینها از ادراکات حسی -که منشأscience هستند- بیشتر می‌باشد.

ما اسم این طرح جامع برای تحول علوم را مطابق فرهنگ خودمان، «اسلامی کردن علوم» می‌گذاریم وگرنه تعصبی نسبت به دین خاص، مذهب خاص، قومیت خاص، زبان خاص، و یا نژاد خاصی نداریم. علمی که کاشف از حقیقت باشد -از غرب باشد یا از شرق، از مسلمان باشد یا از غیرمسلمان، از سفید باشد یا از سیاه- برای ما محترم است و ما آن را می‌پذیریم.»

در ادامه این جلسه حجت‌الاسلام ابوالحسن حسنی پژوهشگر علوم دینی به عنوان اولین ناقد پرسش‌ها و دیدگاه‌های خود را مطرح کرد. وی با اشاره به اینکه در این مقاله فقط دیدگاه‌های آیت الله مصباح مطرح شده‌اند و مؤلف حضور چندانی ندارد، افزود: «در مورد تقریر دیدگاه علامه مصباح باید خود آقای دکتر علی مصباح نیز حضور داشته باشند که الان این‌گونه نیست. به نظر بنده باید نظریه ایشان بازسازی و با توجه به مسائل مختلف بعد از انقلاب در ایران در ابعاد گوناگون بسط داده می‌شد.»

حسنی در بخش دیگری از سخنان خود با پرسش از اینکه دیدگاه آیت‌الله مصباح در مورد جایگاه طبیعت و جهان چگونه بوده است، تفکیک ساحت‌های مختلف علم و رابطه وحی و علم از نگاه ایشان چیست، افزود: «علاوه بر اینکه ما باید تقریر تازه‌ای از دیدگاه علامه مصباح بدهیم و در این تقریر، مقرر هم حضور داشته باشد، باید نظریه‌ای که می‌دهیم نیز توان رقابت با نظریه‌های دیگر را داشته باشد.

 

در ادامه این جلسه دکتر سید محمدتقی موحد ابطحی استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تشکر از دست‌اندرکاران برگزاری جلسه، پرسش‌ها و دیدگاه‌های خود را مطرح کرد. متن کامل صحبت‌های این پژوهشگر برجسته حوزه علوم انسانی اسلامی و فلسفه علم از این قرار است:

1.  جایگاه رفیع مرحوم آیت الله علامه مصباح یزدی در بحث علوم انسانی اسلامی. پیش از انقلاب با راه‌اندازی واحد آموزشی موسسه در راه حق. نقش بی بدیل ایشان در شکل‌گیری دفتر همکاری حوزه و دانشگاه. فعالیت‌هایی که در مقطع تعطیلی دانشگاه‌ها ایشان انجام دادند. گفت‌وگو با اساتید سرشناس در شاخه‌های مختلف علوم انسانی که به صورت جزوه‌هایی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه موجود است. بنده زمانی که در پژوهشگاه بودم این جزوات را دیدم و استفاده کردم. قدرت جمع‌بندی و نقد و ارائه دیدگاه‌های بدیل توسط ایشان برای من بسیار لذت بخش بود.

2.  تشکر از جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی مصباح یزدی که نظریه علم دینی آیت الله مصباح یزدی را بیان داشتند. طبیعی است با توجه به محدودیت زمانی موجود امکان این که ابعاد مختلف نظریه ایشان بررسی شود وجود نداشت. البته ایشان قبلا نیز زحمت تقریر دیدگاه علامه مصباح یزدی را، هم در کتاب رابطه علم و دین، هم در مقاله‌ای که در ویژه‌نامه فصلنامه کتاب نقد در ارتباط با نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی جمع‌آوری و منتشر شد، کشیده بودند.

3.  عذرخواهی از این که نتوانستم در جلسه حضور داشته باشم.

در ارتباط با تقریر ارائه شده از نظریه علم دینی مرحوم آیت الله مصباح یزدی دوگونه ارزیابی می توان داشت:

1.  ارزیابی تقریر دکتر مصباح یزدی از دیدگاه علامه مصباح یزدی در زمینه علم دینی و پاسخ به این پرسش که آیا این تقریر جوانب مختلف نظریه علامه را به درستی مطرح کرده است؟

2.  با فرض درست بودن تقریر، ارزیابی دیدگاه علامه مصباح یزدی در زمینه علم دینی

اما همان‌طور که در مقدمه اشاره کردم، با توجه به محدودیت زمانی ارائه جناب آقای دکتر مصباح یزدی، علی‌القاعده همه ابعاد نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی مطرح نگردید. بنده هم در این مقام بیشتر دوست دارم پرسش‌هایی را مطرح کنم تا هم درک بهتری از نظریه علم دینی آیت الله مصباح یزدی داشته باشم، و هم اگر برداشت بنده از نظریه ایشان درست نبوده است، ایشان این برداشت را اصلاح بفرمایند.

پرسش اول ناظر به محدوده بحث علم دینی:

برداشت بنده از بیان آیت الله مصباح یزدی این است که ایشان ریاضیات و فیزیک را به دلیل این که با حوزه اعتقادات و اخلاق و احکام ارتباطی ندارند خارج از بحث علم دینی و اسلامی می‌دانند. عزیزان در جریان هستند که برخی از طرفداران ایده علم دینی از ریاضیات و فیزیک اسلامی هم صحبت می کنند و این دیدگاه جریان علم دینی را با پرسش‌های جدی‌ای روبرو کرده است. اگر برداشت بنده درست باشد، خوب است روی این نکته تاکید شود. در میان صاحب نظران علم دینی، دکتر خسروپناه هم بحث علم دینی را تنها ناظر به علوم رفتاری می دانند.

پرسش دوم باز هم ناظر به محدوده علم دینی:

از منظر آیت الله مصباح یزدی، آیا محدوده علم دینی، شامل علوم توصیفی تبیینی هم می‌شود؟ یا صرفا دین در حوزه علوم انسانی تجویزی توصیه‌ای می‌تواند نقش‌آفرینی کند؟ در کتاب رابطه علم و دین عبارتی هست که دلالت می‌کند بر این که دین تنها در حوزه علوم انسانی توصیه ای تجویزی می‌تواند اثرگذار باشد:

در علوم انسانی تا جایی که سخن از تشریح ماهیت یک پدیده انسانی یا اجتماعی و تبیین رابطه آن با دیگر پدیده‌هاست با علم محض سروکار داریم. این علوم که صرفا به توصیف و تبیین واقعیات انسانی و اجتماعی می‌پردازند، میان دینداران و بیدینان، مسلمانان و غیرمسلمانان مشترک هستند. ولی به محض آنکه پا را از توصیف فراتر گذاشته و به قلمرو ارزشگذاری، هنجاریابی و توصیه دستورالعملهای اقتصادی، حقوقی، تربیتی و مانند آنها وارد شویم، به مرزهای مشترک با دین پاگذاشتهایم. برای مثال در مباحث اقتصادی، مطالعه و تبیین مکانیسمهای علمی حاکم بر بازار، جزئی از علم اقتصاد است که دینی و ضد دینی ندارد. ولی هنگامی که بحث از کمیت و کیفیت تولید، نوع کالا، هدف از تولید، قیمتگذاری، رقابت، فروش و مانند آنها به میان میآید، ارزشهایی در تعیین این مسائل دخالت دارند که با هدف دین تداخل پیدا میکند؛ از این رو، اعتقادات، اخلاقیات و احکام عملی دین میتوانند اصول موضوعه، پاسخها و دستورالعملهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهند، در این گونه مسائل است که تفاوت میان علم دینی و ضد دینی آشکار میشود

روشن شدن این نکته از این جهت اهمیت دارد که برخی مانند دکتر علی پایا علوم انسانی کاربردی را اصولا ذیل فناوری های نرم و انسانی طبقه بندی می کنند و با توجه به وابستگی آنها به فرهنگ و دین از امکان و حتی مطلوبیت فناوری دینی دفاع می کنند. اما ایشان معتقدند آن بخش از فعالیت علمی که با هدف شناخت واقع صورت می گیرد، دینی و غیر دینی ندارد. به عبارت دیگر در بحث علوم توصیفی تبیینی با این پرسش روبرو هستیم که آیا دیدگاه ما صحیح و مطابق با واقع است یا خیر و دینی و غیر دینی بودن دیدگاه ما در این جا نقش آفرین نیست. ولی در علوم انسانی کاربردی، تجویزی و توصیه ای پرسش این است که آیا این دیدگاه برای رسیدن به هدف کارآمد است و در این جا فرق می کند که ارزشها و هنجارهای ما و در نتیجه هدف ما دینی باشد یا غیر دینی.

باز هم اگر بحث علم دینی علامه مصباح یزدی صرفا ناظر به علوم انسانی توصیه ای تجویزی است، خوب است به آن تصریح شود. این تصریح می تواند فاصله نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی را با دیدگاه مخالفان علم دینی کم تر کند.

پرسش سوم در ارتباط با راهکارهای دست یابی به علوم انسانی اسلامی

برداشت بنده این بوده است که در بحث علم دینی، علامه مصباح یزدی بیشتر با رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود همراه بودند تا با رویکرد تأسیسی. یعنی بیشتر معتقد بودند باید پس از فهم دقیق علوم انسانی موجود، با بهره گیری از معارف اسلامی و دستاوردهای فلسفه اسلامی و ... به نقد و اصلاح این علوم بپردازیم و آنها را اسلامی کنیم. در مقابل طیف گسترده تری از طرفداران علم دینی که بیشتر معتقدند باید مبتنی بر معارف قرآنی و روایی و دستاوردهای فلسفه اسلامی و ... در هر یک از شاخه های علوم انسانی، علم جدیدی پایه گذاری نماییم.

آیا این برداشت درست است؟

پرسش چهارم باز ناظر به روشهای دست یابی به علوم انسانی اسلامی

بیان آیت الله مصباح یزدی:

1.  این تلقی را که در مورد هر مسئله فردی و اجتماعی باید به دنبال دریافت نسخهای ویژه از قرآن و حدیث بود، تلقی عامیانه و غیرواقع بینانه میدانند که ناشی از غفلت از معنای صحیح دین است. تلقی دین حداکثری که معتقد است همه مطالب دانستنی درباره هستی، چیستی، چرایی و ارزشهای خاص و عام را باید از میان کتاب و سنت استخراج کرد، امری موهوم است و با تعالیم و مدعای دین مبین اسلام سازگاری ندارد. به عقیده ایشان همه حیثیات و مسائل مربوط به انسان و حتی افعال انسانی مقصود دین نیست، بلکه فقط آن بخش از افعال ارادی انسان که به سعادت و شقاوت او مرتبط است، در حیطه معارف دین و وظایف دینی قرار گرفته است.

2. در هنگام استفاده از منابع دینی در علوم انسانی باید همان دقتهای فقیهانه و موشکافیهای علمی را به خرج داد. یعنی با روششناسی صحیح که همان روش فقاهتی است، گزارههای صحیح را از منابع دینی کشف کرد و در علوم انسانی به کار گرفت. از این رو به صرف نقل یک خبر یا حدیثی در منابع دینی، نمیتوان از آن در علوم انسانی بهره گرفت. استفاده از آیات متشابه و روایات ضعیف از یک سو ضررهای جبران ناپذیری را متوجه علوم انسانی اسلامی میکند و از سوی دیگر زیانهای جبرانناپذیری برای اسلام به همراه خواهد داشت و باعث انحراف و برداشتهای نادرست از دین میشود، همان طور که بسیاری از انحرافات گروههای الحادی و التقاطی از نسبتدادنهای ساده-انگارانه به دین ناشی شده و باعث خسارات فراوانی شده است

این دو بیان ظاهرا دلالت دارد بر این که رویکرد استنباطی در نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی، نسبت به رویکرد تهذیب و تکمیل جایگاه کمتری دارد. هم از حیث محدودیت منابع هم از حیث ملاحظات فهم متون دینی در ارتباط با علوم انسانی. این در حالی است که در برخی از شاخه های علوم انسانی اسلامی مانند روانشناسی اسلامی از این رویکرد بسیار استفاده می شود، بدون توجه به ملاحظاتی که علامه مصباح یزدی در این زمینه مطرح کرده اند.

آیا این برداشت صحیح است؟

 

حجت‌الاسلام دکتر علی مصباح در انتهای این جلسه در وقت بسیار کوتاهی که باقی مانده بود به سوالات و ابهامات مطرح‌شده توسط اساتید پاسخ داد. وی در انتها با معرفی دو کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیت الله مصباح» و «رابطه علم و دین از نظر آیت الله مصباح» جلسه را به پایان رساند.  

  • گروه خبری : کرسی های ترویجی
  • کد خبر : 4208

تصاویر

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید